حالات‌ علاّمۀ طباطبائی‌ در اواخر عمر شریفشان‌

حالات‌ استاد در چندین‌ سال‌ آخر عمر بسیار عجیب‌ بوده‌ است‌، پیوسته‌ متفکّر و درهم‌ رفته‌ و جمع‌ شده‌ بنظر می‌رسیدند؛ و مراقبۀ ایشان‌ شدید بود و کمتر تنازل‌ می‌نمودند. و تقریباً در سال‌ آخر عمر غالباً حالت‌ خواب‌ و خَلسه‌

غلبه‌ داشت‌، و چون‌ از خواب‌ بر می‌خاستند فوراً وضو می‌گرفتند و رو بقبله‌ چشم‌ بهم‌ گذارده‌ می‌نشستند.

در روز سوّم‌ ماه‌ شعبان‌ (میلاد حضرت‌ سیّد الشّهداء علیه‌ السّلام‌) یکهزار و چهار صد و یک‌ هجریّۀ قمریّه‌ در اتّفاق‌ مخدّرۀ مکرّمه‌ زوجۀ خود و یکی‌ از طلاّب‌ محترم‌ که‌ اهل‌ فلسفه‌ و سلوک‌ بود و برای‌ رعایت‌ حال‌ ایشان‌ بهمراه‌ آمده‌ بود، به‌ مشهد مقدّس‌ حضرت‌ ثامن‌ الحُجج‌ علیه‌ الصّلوة‌ و السّلام‌ مشرّف‌ شدند، و بیست‌ و دو روز اقامت‌ نمودند.

و بجهت‌ مناسب‌ بودن‌ آب‌ و هوا، تابستان‌ را در دَماوند طهران‌ اقامت‌ جستند. و در همین‌ مدّت‌ یکبار ایشان‌ را بطهران‌ آورده‌ و در بیمارستان‌ بستری‌ نمودند؛ ولی‌ دیگر شدّت‌ کسالت‌ طوری‌ بود که‌ درمان‌ بیمارستانی‌ نیز نتیجه‌ای‌ نداد.

تا بالاخره‌ به‌ بلدۀ طیّبۀ قم‌ که‌ محلّ سکونت‌ ایشان‌ بود برگشتند و در منزلشان‌ بستری‌ شدند؛ و غیر از خواصّ از شاگردان‌ کسی‌ را بملاقات‌ نمی‌پذیرفتند.

یکی‌ از شاگردان‌[81] میگوید: روزی‌ بعیادت‌ رفتم‌؛ در حالیکه‌ حالشان


‌ سنگین‌ بود، دیدم‌ تمام‌ چراغ‌های‌ اطاق‌‌ها را روشن‌ نموده‌، و لباس‌ خود را بر تن‌ کرده‌ با عمامه‌ و عبا و با حالت‌ ابتهاج‌ و سروری‌ زائد الوصف‌ در اطاق‌‌ها گردش‌ می‌کنند؛ و گویا انتظار آمدن‌ کسی‌ را داشتند.



بحث‌ کلّی‌ پیرامون‌ عقل‌ و قلب‌ و شرع‌

 هر فرد از افراد بشر در خود دو کانون‌ از ادراک‌ و فهم‌ را می‌یابد؛ یکی‌ را عقل‌ و دیگری‌ را قلب‌ و وجدان‌ گویند.

با قوّۀ عاقله‌، انسان‌ پی‌ بمصالح‌ و مفاسد خویش‌ برده‌ و تمیز بین‌ محبوب‌ و مکروه‌، و حقّ و باطل‌ می‌دهد، و با قلب‌ و وجدان‌ که‌ آنرا نیز می‌توان‌ سرشت‌ و فطرت‌ و یا احساس‌ نهانی‌ و ادراک‌ سرّی‌ گفت‌، راهی‌ برای‌ ارتباط‌ خویش‌ با

جهان‌ هستی‌ و علّت‌ پیدایش‌ او و عالم‌، و تجاذبی‌ بین‌ او و مبدأ المبادی‌ و غایة‌الغایات‌ می‌یابد.

و البتّه‌ این‌ دو عامل‌ مهمّ ادراک‌ هر دو در انسان‌ موجود بوده‌ و هر یک‌ مأموریّت‌ خود را در افق‌ ادراک‌ و فهمی‌ خاصّ دنبال‌ می‌کند؛ و هر یک‌ مستغنی‌ از دیگری‌ نبوده‌، و با فقدان‌ هر یک‌، عالمی‌ از مدرکات‌ بروی‌ انسان‌ بسته‌ می‌گردد.