عالم خلوص واخلاص

اوّل آنکه به نصّ کریمه قرآنیّه دیگر شیطان را به هیچ وجه من الوجوه برایشان تسلّط و اقتدارى نیست:

فَبِعِزَّتِکَ لاغْوِیَنَّهُمْ اجْمَعینَ- الاّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ . بدیهى است که این استثناء تشریعى نیست بلکه به واسطه اقتدار ذاتى مخلصین در مقام توحید، دیگر شیطان را قدرتى نبوده و به علّت ضعف و ناتوانى خود نمى‏تواند در این مرحله به آنان دست یابد. بارى چون مخلصین خود را براى خدا خالص نموده به هر چیز که مى‏نگرند خدا را مى‏بینند، و شیطان به هر قسم و کیفیّتى بر ایشان ظهور کند باز با نظر الهى در آن شى‏ء مى‏نگرند و استفاده الهیّه مى‏کنند، لهذا شیطان از اوّل امر نزد این طایفه اعتراف به عجز و مسکنت خود نموده و سپر مى‏اندازد و الاّ شیطان ذاتش براى اغواء بنى آدم است و کسى نیست که بخواهد به کسى ترحّم نموده و دست از اضلال او بردارد.

دوّم، این گروه از محاسبه محشر آفاقى و حضور در آن عرصه معاف و فارغ هستند.

در قرآن کریم وارد است که:

وَ نُفِخَ فِى الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ مَنْ فِى الْأرْضِ الاّ مَنْ شَاءَ اللهُ. 

از این آیه به طور حتم دستگیر مى‏شود که به طور اجمال جماعتى از فزع و صعقه قیامت در امانند، و چون به آیه شریفه:

فَإنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ- الاّ عِبادَ اللَهِ الْمُخْلَصینَ  ضمیمه گردد معلوم مى‏شود که آن گروه که از صعقه قیامت در امانند عبارتند از:

بندگان مخلَص خدا، زیرا بندگان مخلص به یک معنى ابدا داراى اعمالى نیستند تا آنان را براى حساب آن در عرصه قیامت حاضر سازند. آنان به واسطه مراقبت و ریاضات شرعیّه در جهاد انفسیّه کشته شده و به حیات ابدى پیوسته‏اند و از قیامت عظماى انفسیّه عبور کرده‏اند، در دوران مجاهده به حساب آنان رسیدگى شده و حال به واسطه قتل فی سبیل الله در نزد خداى خود به خلعت حیات ابدى مخلّع و از روزى‏هاى خاصّه خزانه ربوبى متنعّمند.

قال عزّ من قائل:

وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فِى سَبیلِ اللَهِ امْوَاتاً بَلْ احْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ.

و زیاده بر آن، آنکه احضار، فرع بر عدم حضور است و اینان‏قبل از پیدایش طلیعه قیامت در همه جا حاضر بوده و بر همه احوال مطّلع بوده‏اند لقوله تعالى: عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ.

سوّم، آنچه از ثواب و اجر به هر کس برسد و در روز قیامت به او عطا شود

در مقابل عمل او خواهد بود مگر این صنف از بندگان که کرامت الهیّه بر ایشان ماوراء طور پاداش عمل است: وَ ما تُجْزَوْنَ الاّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ- إلاّ عِبَادَ اللَهِ الْمُخْلَصینَ. 

و اگر گفته شود که: مفاد این آیه آنست که گروه معذّبین طبق اعمالشان به پاداش مى‏رسند مگر بندگان نیک خدا که براى ایشان جزا در مقابل عمل نبوده بلکه پروردگار منّان به ایشان به فضل و کرم خود جزا خواهد داد. گوئیم: مفاد آیه مطلق بوده و مخاطب آن اختصاصى به گروه معذّبین ندارد، علاوه آنکه جزاى بندگان به فضل و کرم، منافات با جزا در مقابل عمل ندارد. چه معناى فضل اینست که در مقابل عمل کوچک، پروردگار منّان جزاى بزرگ عنایت مى‏فرماید و در واقع عمل کوچک را بزرگ مى‏شمارد ولى با این همه باز جزا در قبال عمل واقع گردیده است در حالى که مفاد کریمه شریفه غیر از اینست، مفاد آیه آنست که به بندگان مخلصین خدا جزا اصلا در مقابل عمل داده نمى‏شود. و نیز در آیه دیگر مى‏فرماید:لَهُمْ ما یَشَاؤُنَ فیها وَ لَدَیْنَا مَزیدٌ. 

براى این گروه هر چه اراده و مشیّت آنان تعلّق گیرد خواهد بود و در نزد ما نیز چیزى زیاده از مقدار اراده و مشیّت آنان براى آنان خواهد بود. پس معلوم مى‏شود که از کرامات الهیّه چیزهائى که فوق اراده و مشیّت و بالاتر از سطح فکر و میزان طیران مرغ اختیار و اراده آنهاست داده خواهد شد و این نکته شایان دقّت است و قابل توجّه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد