نرسیدن به کمال بدون ولایت

گفتار قاضی‌، آیة‌ الله‌ حاج‌ میرزا علی‌ آقا، بر اینکه‌ رسیدن‌ به‌ کمال‌ بدون‌ ولایت‌ محال‌ است‌

مرحوم‌ آیة‌ الله‌ عارف‌ بی‌بدیل‌: حاج‌ میرزا علی‌ آقای‌ قاضی‌ رحمة‌ الله‌ علیه‌ می‌فرموده‌ است‌: محال‌ است‌ کسی‌ به‌ درجۀ توحید، و عرفان‌ برسد، و مقامات‌ و کمالات‌ توحیدی‌ را پیدا نماید و قضیّۀ ولایت‌ بر او منکشف‌ نگردد.

ایشان‌ معتقد بوده‌اند که‌: بزرگانی‌ که‌ نامشان‌ در کتب‌ عرفان‌ ثبت‌ است‌، و آنها را واصل‌ و فانی‌ می‌شمرند؛ و از أهل‌ ولایت‌ نبوده‌اند؛ بلکه از عامه بشمار می‌آیند ؛یا واصل نبوده‌اند، و ادعای این معنی را می‌نموده‌اند، و یا تحقیقاً ولایت‌ را ادراک‌ کرده‌اند؛ ولی‌ بر حسب‌ مصلحت‌ زمان‌های‌ شدّت‌ و حکّام‌ و سلاطین‌ جور که‌ از عامّه‌ بوده‌اند، تقیّه‌ می‌کرده‌، و ابراز نمی‌نموده‌اند؛ مانند شیخ‌ سلیمان‌ قندوزی‌ حنفی‌ صاحب‌ «ینابیع‌ المودّة‌»، و مانند سیّد علی‌ همدانی‌ صاحب‌ کتاب‌ «مودّة‌ القربی‌»، و مانند مولی‌ محمّد رومی‌ بلخی‌ صاحب‌ کتاب‌ «مثنوی‌».

مَن‌ عَرَفَ نَسَه‌ فقد عَرف‌ ربّه

مفاد مَن‌ عَرَفَ نَسَه‌ فقد عَرف‌ ربّه

عطّار بعد از شرح‌ و بیان‌ این‌ خصوصیّات‌، بر اساس‌ قول‌ مشهور حضرت‌ رسول‌ الله‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌: مَن‌ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ «خود را بشناس‌ تا خدایت‌ را بشناسی‌» مطلب‌ را پیاده‌ کرده‌ است‌. و آنچه‌ در این‌ کتاب‌ بیان‌ شده‌ است‌؛ طریق‌ معرفت‌ نفس‌ است‌ که‌ ملازم‌ با معرفت‌ حضرت‌ حقّ است‌ جلّ و علا.

حدیث‌ معرفت‌ نفس‌ از أحادیث‌ معتبره‌، و برای‌ صحّت‌ مضمون‌ آن‌ چه‌ از أحادیث‌ مشابه‌ آن‌ در مضمون‌؛ و چه‌ از سایر أحادیث‌، و چه‌ از مشاهدات‌ ذوقیّه‌ و عرفانیّه‌ جای‌ شبهه‌ و تردید نیست‌.

و در همین‌ مقدّمه‌ دیدیم‌ که‌ در نامۀ مرحوم‌ مَلِکی‌ آورده‌ شده‌ است‌ که‌: مرحوم‌ آخوند مولی‌ حسنیقلی‌ همدانی‌ رضوان‌ الله‌ علیه‌، راه‌ معرفت‌ و وصول‌ را راه‌ معرفت‌ نفس‌ دانسته‌؛ و منوط‌ بر طیّ سه‌ عالم‌ طبع‌ و خیال‌ و عقل‌ که‌ در سجدۀ رسول‌ خدا، به‌ سَواد و خیال‌ و بیّاض‌ تعبیر شده‌ است‌؛ نموده‌اند.

در أدبیّات‌ فارسی‌، از سیمرغ‌ و عنقا اشاره‌ به‌ ذات‌ اقدس‌ احدیّت‌ کرده‌اند؛ زیرا که‌ ذات‌ اقدس‌ حق‌ تعالی‌ دارای‌ نام‌ و نشان‌ نیست‌. او از هر اسمی‌ و رسمی‌ بالاتر، و از خیال‌ و پندار و عقل‌ هر انسانی‌ برتر است‌؛ مکان‌ ندارد. و کسی‌ را به‌ او دسترسی‌ نیست‌. فلهذا در این‌ بیت‌ مورد بحث‌ و گفتگو:

او به‌ سر ناید ز خود آنجا که‌ اوست‌ کی‌ رسد عقل‌ وجود آنجا که‌ اوست‌

هر دو نفر از این‌ بزرگواران‌: مرحوم‌ کُمپانی‌، و مرحوم‌ سیّد أحمد طهرانی‌، مضمون‌ شعر را پسندیده‌، و بر مفادش‌ ایرادی‌ ندارند. و هر دو نفر، شیخ‌ عطّار را بزرگ‌ و بزرگوار شمرده‌؛ و در مقام‌ علمی‌ و عرفانی‌ و الهی‌ او خدشه‌ای‌ ندارند.

غایة‌ الامر هر یک‌ از این‌ دو، آن‌ بیت‌ را بر مذاق‌ خودشان‌ که‌ مذاق‌ حکمت‌ ،و


مذاق‌ عرفان‌ است‌؛ تفسیر فرموده‌اند. رحمة‌ الله‌ علیهم‌ أجمعین‌.