مَن‌ عَرَفَ نَسَه‌ فقد عَرف‌ ربّه

مفاد مَن‌ عَرَفَ نَسَه‌ فقد عَرف‌ ربّه

عطّار بعد از شرح‌ و بیان‌ این‌ خصوصیّات‌، بر اساس‌ قول‌ مشهور حضرت‌ رسول‌ الله‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌: مَن‌ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ «خود را بشناس‌ تا خدایت‌ را بشناسی‌» مطلب‌ را پیاده‌ کرده‌ است‌. و آنچه‌ در این‌ کتاب‌ بیان‌ شده‌ است‌؛ طریق‌ معرفت‌ نفس‌ است‌ که‌ ملازم‌ با معرفت‌ حضرت‌ حقّ است‌ جلّ و علا.

حدیث‌ معرفت‌ نفس‌ از أحادیث‌ معتبره‌، و برای‌ صحّت‌ مضمون‌ آن‌ چه‌ از أحادیث‌ مشابه‌ آن‌ در مضمون‌؛ و چه‌ از سایر أحادیث‌، و چه‌ از مشاهدات‌ ذوقیّه‌ و عرفانیّه‌ جای‌ شبهه‌ و تردید نیست‌.

و در همین‌ مقدّمه‌ دیدیم‌ که‌ در نامۀ مرحوم‌ مَلِکی‌ آورده‌ شده‌ است‌ که‌: مرحوم‌ آخوند مولی‌ حسنیقلی‌ همدانی‌ رضوان‌ الله‌ علیه‌، راه‌ معرفت‌ و وصول‌ را راه‌ معرفت‌ نفس‌ دانسته‌؛ و منوط‌ بر طیّ سه‌ عالم‌ طبع‌ و خیال‌ و عقل‌ که‌ در سجدۀ رسول‌ خدا، به‌ سَواد و خیال‌ و بیّاض‌ تعبیر شده‌ است‌؛ نموده‌اند.

در أدبیّات‌ فارسی‌، از سیمرغ‌ و عنقا اشاره‌ به‌ ذات‌ اقدس‌ احدیّت‌ کرده‌اند؛ زیرا که‌ ذات‌ اقدس‌ حق‌ تعالی‌ دارای‌ نام‌ و نشان‌ نیست‌. او از هر اسمی‌ و رسمی‌ بالاتر، و از خیال‌ و پندار و عقل‌ هر انسانی‌ برتر است‌؛ مکان‌ ندارد. و کسی‌ را به‌ او دسترسی‌ نیست‌. فلهذا در این‌ بیت‌ مورد بحث‌ و گفتگو:

او به‌ سر ناید ز خود آنجا که‌ اوست‌ کی‌ رسد عقل‌ وجود آنجا که‌ اوست‌

هر دو نفر از این‌ بزرگواران‌: مرحوم‌ کُمپانی‌، و مرحوم‌ سیّد أحمد طهرانی‌، مضمون‌ شعر را پسندیده‌، و بر مفادش‌ ایرادی‌ ندارند. و هر دو نفر، شیخ‌ عطّار را بزرگ‌ و بزرگوار شمرده‌؛ و در مقام‌ علمی‌ و عرفانی‌ و الهی‌ او خدشه‌ای‌ ندارند.

غایة‌ الامر هر یک‌ از این‌ دو، آن‌ بیت‌ را بر مذاق‌ خودشان‌ که‌ مذاق‌ حکمت‌ ،و


مذاق‌ عرفان‌ است‌؛ تفسیر فرموده‌اند. رحمة‌ الله‌ علیهم‌ أجمعین‌.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد