مراقبه و مراتب و آثار آن


یکى از اهمّ چیزهائى که در راه سیر و سلوک و در حکم ضروریّتى از ضروریّات آن است همانا امر مراقبه است. سالک باید از اوّلین قدم که در راه مى‏گذارد تا آخرین قدم، خود را از مراقبه خالى ندارد و این از لوازم حتمیّه سالک است. 

باید دانست که مراقبه داراى درجات و مراتبى است، سالک در مراحل اوّلیّه یک نوع مراقبه‏اى دارد و در مراحل دیگر انواع دگرى. هر چه رو به کمال رود و طىّ منازل و مراحل کند مراقبه او دقیق‏تر و عمیق‏تر خواهد شد، به طورى که آن درجات از مراقبه را اگر بر سالک مبتدى تحمیل کنند از عهده آن برنیامده و یکباره بار سلوک را به زمین مى‏گذارد یا سوخته و هلاک مى‏شود، ولى رفته رفته در اثر مراقبه در درجات اوّلیّه و تقویت در سلوک مى‏تواند مراتب عالیه از مراقبه را در مراحل بعدى به جاى آرد، و در این 

حالات بسیارى از مباحات در منازل اوّلیّه بر او حرام و ممنوع مى‏گردد.

خود حضرت‌ رسول‌ الله‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ معجزه‌ است

خود حضرت‌ رسول‌ الله‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ معجزه‌ بوده‌اند تلمیذ: این‌ مسأله‌ بسیار عجیب‌ است‌ که‌ رسول‌ الله‌ با آنکه‌ خطّ نداشتند و آیات‌ را خود نمی‌نوشتند، این‌ سوره‌ها و سائر سوره‌ها را بعد از نزول‌، بدون‌ یک‌ کلمه‌ یا یک‌ حرف‌ کم‌ و بیش‌ می‌خواندند.

معلوم‌ است‌ که‌ بمجرّد آنکه‌ وَحی‌ نازل‌ می‌شد، حضرت‌ کُتّابِ وَحی‌ را می‌خواستند و به‌ آنها بازگو نموده‌، و آنها می‌نوشتند؛ و در تمام‌ مدّت‌ عمر آنحضرت‌ دیده‌ نشد که‌ قلمی‌ بدست‌ گیرند و چیزی‌ بنویسند.

اصولاً آیا می‌توان‌ این‌ را شدّت‌ قوّۀ حافظه‌ نامید؟

آیا در تمام‌ دوران‌ بشریّت‌ چنین‌ امری‌ نظیرش‌ دیده‌ شده‌ است‌؟ آیا سخنگو و خطیبی‌، گرچه‌ ماهرترین‌ و پرحافظه‌ترین‌ خطبای‌ جهان‌ باشد، بدون‌ ضبط‌ سخنان‌ خود به‌ نوشتن‌، و یا به‌ آلت‌ ضبط‌ صوت‌، توانسته‌ است‌ فقط‌ دودقیقه‌ عین‌ عبارات‌ انشاء شدۀ خود را در هنگام‌ خطابه‌ و سخن‌ گفتن‌، بعداً بدون‌ یک‌ حرف‌ پس‌ و پیش‌ یا کم‌ و زیاد بازگو کند؟ این‌ خود یک‌ معجزۀ بسیار عجیب‌ و غریب‌ و آشکاری‌ است‌.

علاّمه‌: آری‌ مطلب‌ همینطور است‌ که‌ می‌گوئید! رسول‌ الله‌ آیاتِ قرآن‌ را بدون‌ یک‌ حرف‌ پس‌ و پیش‌، و یا کم‌ و زیاد می‌خواندند؛ و حتّی‌ چه‌ بسا مردم‌، قرآن‌ را که‌ از حفظ‌ می‌کردند، در نزد رسول‌ الله‌ تصحیح‌ می‌نمودند.


و از قرآن‌ گذشته‌ آنحضرت‌ عینِ عباراتی‌ را که‌ سالها قبل‌ فرموده‌ بودند، در موضع‌ حاجت‌ بازگو می‌کردند؛ کأنـّه‌ این‌ عبارت‌ را در همین‌ ساعت‌ فرموده‌اند.

در هنگام‌ رحلت‌ آنحضرت‌ که‌ حضرت‌ فاطمه‌ سلامُ اللهِ عَلیها بسیار ناراحت‌ بود؛ و گریه‌ می‌کرد و وَاسَوْأَتَاه‌ می‌گفت‌، و وَاسَوْأَةَ أَبِی‌ می‌گفت‌ که‌ بقول‌ ما فارسی‌ زبانان‌ وَاوَیلایش‌ بلند بود، حضرت‌ به‌ او فرمودند: ای‌ فاطمه‌ اینطور سخن‌ مگو!

همان‌ کلمات‌ را بگو که‌ من‌ در مرگ‌ إبراهیم‌ فرزندم‌ گفتم‌: الْقَلْبُ یَحْزَنُ، وَالْعَیْنُ تَدْمَعُ، وَ لَا نَقُولُ إلَّا حَقًّا؛ وَ إنَّا بِکَ یَا إبْرَاهِیمُ لَمَحْزُونُونَ. [95]

«دل‌ غصّه‌ دار است‌ و چشم‌ اشکبار، و ما سخنی‌ غیر از حقّ نمی‌گوئیم‌؛ و ای‌ إبراهیم‌ ما دربارۀ تو اندوهناک‌ هستیم‌.»

ببینید: پیغمبر اکرم‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ در حال‌ سَکَرات‌ موت‌، که‌ مرض‌ از هر جانب‌ بر او غالب‌ شده‌ و حال‌ عادی‌ آنحضرت‌ را تبدیل‌ به‌ سنگینی‌ و انقلاب‌ نموده‌ است‌؛ در آنحال‌ شدید، عین‌ عباراتی‌ که‌ سالها قبل‌ در مرگ‌ إبراهیم‌ فرموده‌، بازگو میکند؛ این‌ عجیب‌ معجزه‌ای‌ است‌.