ایمان اکبر

ایمان اکبر وقتى که دل سالک به نور اسلام اکبر منوّر گردید گاه و بیگاه بر او حالى دست مى‏دهد که

علاوه بر ادراک شعورى مشاهده مى‏کند که هر چه هست مستند به بارى تعالى است و به عبارت

دیگر خداى را در همه احوال حاضر و ناظر مى‏یابد، و این همان مرحله شهود و اسلام اکبر است. و

چون هنوز به سرحدّ کمال نرسیده است که به تمام ارکان بدن سرایت کند و اعضاء و جوارح را

متصرّف گردد لهذا موانع مادّیّه و مشاغل و شواغل طبیعیّه او را از این حال صرف نموده و در حال

اشتغال به شغلى آن شهود را از دست مى‏دهد و غفلت او را مى‏گیرد. لذا باید سالک با عزم راسخ

ایستادگى نموده و آن حال را به مقام ملکه بالا برد و به کمال برساند تا شواغل خارجیّه نتوانند

مسیر شهودى سالک را تغییر دهند و بر حال او غلبه کنند. لذا باید این اسلام را از مقام دل به مقام

روح سرایت دهد تا آن اجمال به تفصیل پیوندد، و به امر روح آن حالت تمام قواى ظاهرى و باطنى را

فرا گیرد و از حال به ملکه برسد. و این مقام همانست که عرفاء از آن تعبیر به احسان مى‏نمایند چه

خداوند کریم در قرآن مجید مى‏فرماید: وَ الَّذینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا56، ولى به این اکتفا

ننموده پس از آن مى‏فرماید: وَ إنَّ اللَهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ



مراقبه و مراتب و آثار آن


یکى از اهمّ چیزهائى که در راه سیر و سلوک و در حکم ضروریّتى از ضروریّات آن است همانا امر مراقبه است. سالک باید از اوّلین قدم که در راه مى‏گذارد تا آخرین قدم، خود را از مراقبه خالى ندارد و این از لوازم حتمیّه سالک است. 

باید دانست که مراقبه داراى درجات و مراتبى است، سالک در مراحل اوّلیّه یک نوع مراقبه‏اى دارد و در مراحل دیگر انواع دگرى. هر چه رو به کمال رود و طىّ منازل و مراحل کند مراقبه او دقیق‏تر و عمیق‏تر خواهد شد، به طورى که آن درجات از مراقبه را اگر بر سالک مبتدى تحمیل کنند از عهده آن برنیامده و یکباره بار سلوک را به زمین مى‏گذارد یا سوخته و هلاک مى‏شود، ولى رفته رفته در اثر مراقبه در درجات اوّلیّه و تقویت در سلوک مى‏تواند مراتب عالیه از مراقبه را در مراحل بعدى به جاى آرد، و در این 

حالات بسیارى از مباحات در منازل اوّلیّه بر او حرام و ممنوع مى‏گردد.