در مواضعی از قرآن کریم، خداوند بر فرشتگانی که دارای مأموریّتهای خاصّی هستند، قسم یاد کرده است.
مانند آیات اوّل از سوره نازعات:
وَ النَّـٰـزِعَـٰـتِ غَـرْقًا * وَ النَّـٰـشِـطَـتِ نَشْــطًا * وَ السَّـٰـبحَـتِ سَـبْحًا* فَالسَّـٰـبِقَـتِ سَبْقًا * فَالْمُدَبّرَ'تِ أَمْرًا.
«سوگند به ملائکهای که با شدّت و جدّیّت در حین خطاب الهی از موقف خود کنده میشوند. و سوگند به ملائکهای که به سوی مطلوب فرود میآیند. و سوگند به ملائکهای که در حرکتشان به هدف سرعت میکنند. و پس از آن سوگند به ملائکهای که در انجام مأموریّت بر سائر اسباب سبقت میگیرند و امر
الهی را ایجاد و احداث مینمایند. و پس از آن سوگند به ملائکهای که به اذن خدا تدبیر امور میکنند.»
در این آیات، خداوند بیان تدبیر جمیع امور این جهان مُشاهَد و محسوس را بوسیله این فرشتگان نموده است. و تمام این صفات نَزْع و نَشْط و سَبْح و سَبْق و تدبیر برای یک نوع از فرشتگانست که از ساحت حضرت حقّ تعالی نزول، و از موقف و مقام خود برای اداره امور این عالم شأنیّت و مأموریّت دارند.
اگر در وهله اوّل و در بدءِ نظر، معنای نازعات و ناشطات و سابحات و سابقات برای ما غیر مشخّص باشد ـ اگر چه مفسّرین معانی مختلفی را در تفاسیرشان ذکر نمودهاند ـ امّا با ملاحظه سه اصل مهمّ: یکی وضوح معنای الْمُدَبِّرَ'تِ أَمْرًا که به معنای فرشتگان مدبّر جریانات و حوادث هستند، و دوّم به ملاحظه ارتباط مراد و معنی در میان این پنج دسته که صفاتشان را بیان فرموده است، و سوّم به لحاظ آوردن فاء تفریع و تراخی بر سر الْمُدَبِّر'ت و السَّـٰـبِقَـت و نیاوردن آن را بر سر سه دسته پیش از آن، که النَّـزِعَـت و النَّـشِطَـت و السَّـبِحَـت باشد، ما میتوانیم بخوبی ابهام را از آیه برداریم و معنای آن را بدست بیاوریم.
توضیح آنکه: از فَالْمُدَبِّرَ'تِ أَمْرًا که با فاء تفریع آمده است و دلالت بر تفرّع صفت تدبیر بر صفت سبق میکند، و همچنین در فَالسَّـٰـبِقَـتِ سَبْقًا که نیز با فاء تفریع آمده و دلالت بر تفرّع صفت سبقت بر صفت سَبْح و سرعت نمودن مینماید، بدست میآوریم که: یک مجانست خاصّی میان معانی مراد از این سه آیه وجـود دارد؛ زیرا میگوید: السَّـٰـبِحَـتِ سَبْحًا * فَالسَّـٰـبِقَـتِ سَبْقًا * فَالْمُدَبِّرَ'تِ أَمْرًا.
«ملائکهای که سرعت میکنند، و در امر خدا بر سائر امور سبقت
میگیرند، و در نتیجه تدبیر امور را مینمایند.»
و مفادش این میشود که: تدبیر امور را میکنند پس از آنکه به سوی آنها سبقت گرفتهاند؛ و سبقت گرفتهاند پس از آنکه در وقت نزول با سرعت به سوی آنها آمدهاند.
و بنابراین، مفاد از سابحات (سرعت گیرندگان) و از سابقات (پیشی گیرندگان) همان ملائکۀ مدبّرات (تدبیر کنندگان) هستند که به اعتبار کیفیّت نزولشان برای انجام مأموریّت که همان تدبیر امور باشد، بدین صفات از آنها ذکر شده است.
و بطور کلّی و با نظر واسع میتوان مجموع این سه آیه را مفاد آیۀ شریفۀ دیگری دانست که میفرماید:
لَهُ مُعَقِّبَـٰـتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ ے یَحْفَظُونَهُو مِنْ أَمْرِ اللَهِ.
«برای او فرشتگان پیکننده و دنبال کنندهای در پیش روی او و در پشت سر او هستند، تا وی را از امر خدا محفوظ و مصون بدارند.»
فرشتگان مأمور تدبیر امور، بر اشیاء و حوادث فرود میآیند در حالیکه اسباب و عللی بر آنها تجمّع نمودهاند؛ و آن علل در تأثیر وجود و عدم آنها و در بقاء و در زوال و بالاخره در احوالات مختلفه آنها بر سر نزاع و کشمکشند.
امّا آنچه را که قضای محتوم و امر مبرم خداوندی بر آن تعلّق گیرد، فرشته مأمور برای این تدبیر و انجام این امر به سرعت فرود میآید و از بقیّه اسباب پیشی میگیرد و آن سبب مقتضی را طبق اراده و قضای الهی تمام میکند؛ تا آنچه در قضاء و امر حتمی حضرت حقّ بوده است تحقّق پذیرد.