در اثر تأمّل و تدبّر در آیات کریمه قرآنیّه این اصل مسلّم مىگردد، و حاصل آنکه خداوند در جائى از قرآن مجید مىفرماید: مسافران کشته شده در راه خدا به طور جاوید زندهاند و هرگز نمیرند.
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فِى سَبیلِ اللّهِ امْواتا بَلْ احْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ
و در جائى دیگر مىفرماید: هر چیزى فنا و نیستى پذیر است مگر وجه پروردگار.
کُلُّ شَىْءٍ هالِکٌ الا وَجْهَهُ
و در جاى دیگر مىفرماید: هر چه در نزد پروردگار است بقا و ثبات دارد.
ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللّهِ باقٍ.
از انضمام این آیات به یکدیگر معلوم مىشود آنان که زنده بوده و در نزد پروردگار روزى مىخورند عبارتند از وجه اللّه که بوار و زوال به نصّ آیه قرآن در آن راه ندارد.
از طرف دیگر از آیات کریمه قرآنیّه معلوم مىشود که مراد از وجه الله تعالى که زوال پذیر نیست همانا اسماء الهیّه است. و بیان آن اینست که در آیه دیگرى همین وجه الله را که فنا و زوال در او راه ندارد تفسیر به اسماء خود نموده و صفت عزّت و جلالت را بر آن مترتّب ساخته است:
کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ - وَ یَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُوالْجَلالِ وَ الْإکْرَامِ
به اتّفاق جمیع مفسّرین کلمه "ذو" صفت براى "وجه" مىباشد یعنى "وجه" پروردگار تو که آن وجه ذو الجلال و الاکرام است باقى است. و چون مىدانیم که وجه هر شىء عبارتست از آن چیزى که مواجهه بدان حاصل مىشود، بنابراین وجه هر چیز مظهر آن چیز است، و مظاهر، همان اسماء خدا هستند که مواجهه خدا با تمام مخلوقات به وسیله آنها انجام مىگیرد، و نتیجه آن این مىشود که تمام موجودات فنا و زوال پذیرند مگر اسماء جلالیّه و جمالیّه، و بالنتیجه معلوم مىشود که سالکان إلى الله که به فیض سعادت بَلْ احْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ 18رسیدهاند عبارتند از اسماء جلالیّه و جمالیّه حضرت پروردگار جلّ و عزّ.
از همین گفتار به خوبى معلوم مىشود که مراد ائمّه طاهرین
سلام الله علیهم اجمعین - که فرمودهاند: نَحْنُ اسْمَاءُ اللّهِ،19 چه بوده است، و الا مقام حکومت ظاهریّه اجتماعیّه و وساطت و مباشرت در امور شرعیّه و احکام ظاهریّه الهیّه مقامى نیست که بدین کیفیّت خود را توصیف کنند. بلکه مراد همان فناء در ذات احدیّت است که ملازم با وجه الله گردیدن و مظهر اتمّ صفات جمالیّه و جلالیّه او شدن است که قابل قیاس با هیچ مقام و منصبى نیست.