قرآن، علل طبیعیّه را در تحت علل مجرّده و مستند به آنها میداند

قرآن، علل طبیعیّه را در تحت علل مجرّده و مستند به آنها میداند

اینها همه راجع به تصریح قرآن کریم درباره علّتهای طبیعی و مادّی بود. امّا راجع به علّتهای مجرّده و مافوق عالم مادّه و طبیعت، از وجود فرشتگان که واسطه فیض از جانب حضرت حقّ هستند در تدبیرات تمام امور عالم خلقت، بقدری آیات قرآن در این باره روشن و واضح است که میتوان آن را از ضروریّات این کتاب آسمانی دانست. اوّلین آیات از سوره مبارکه فاطر با این آیه شروع میشود:



الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَـوَ'تِ وَ الارْضِ جَاعِلِ الْمَلَـئِکَةِ رُسُلاً أُولِی أَجْنِحَةٍ مَّثْنَی وَ ثُلَـثَ وَ رُبَـعَ یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ مَا یَشَآءُ إِنَّ اللَهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. 

«سپاس و ستایش اختصاص به خداوند دارد که آسمانها و زمین را از نیستی خلعت هستی پوشانید، و فرشتگان را به عنوان واسطه ایجاد کرد، آنان دارای دو بال و سه بال و چهار بال هستند. و در آفرینش خود آنچه را که بخواهد میافزاید. حقّاً و تحقیقاً خداوند بر هر چیزی تواناست.»

ملائکه جمع مَلَک است؛ و عبارتند از موجوداتی که خداوند خلقشان نموده و واسطه میان خود و میان این جهان مشهود قرار داده است. و در تدبیر امور عالم تکوین و عالم تشریع مأموریّت داده است.

وَ قَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَـٰـنُ وَلَدًا سُبْحَـنَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ * لَایَسْبِقُونَهُو بِالْقَوْلِ وَ هُم بِأَمْرِهِ ے یَعْمَلُونَ. 

«و مشرکین گفتند: خداوند رحمن، فرشتگان را پسر خود اتّخاذ کرده است؛ پاک و منزّه است خداوند از این نسبت، بلکه فرشتگان بندگان گرامی و معزّز خدا هستند که در انجام مأموریّت خود، به گفتار از خدا پیشی نمیگیرند، و به امر خدا عمل مینمایند.»

عبارت جَاعِلِ الْمَلَـٰـئِکَةِ رُسُلاً با ملاحظه اینکه ملائکه جمع است و الفو لام بر سر دارد، میرساند که: تمام افراد و دسته‌های ملائکه، رُسُل و وسائطی هستند در بین خدا و خلقش در اجراء اوامری که بدیشان میکند؛ خواه در اوامر تکوینیّه، و خواه در اوامر تشریعیّه.


و علیهذا نباید آیه را اختصاص داد به فرشتگانی که بر پیغمبران علیهمالسّلام فرود میآمدند و درباره خصوص احکام و شریعت، حامل وحی بوده‌اند؛ زیرا علاوه بر اطلاق لفظ رُسُل، آیاتی در قرآن کریم داریم که رسل و وسائط میان خدا و خلقش را با تعبیری به غیر از تعبیر ملائکه یاد نموده است.

مثل آیه: حَتَّی إِذَا جَآءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَ هُمْ لَایُفَرِّطُونَ.

«تا زمانیکه چون مرگ یک نفر از شما در رسد، فرستادگان و رسل ما جان او را میگیرند و کوتاهی نمیکنند.»

و مثل آیه: إِنَّ رُسُلَنَا یَکْتُبُونَ مَا تَمْکُرُونَ. 

«تحقیقاً رسل و فرستادگان ما مینویسند و ضبط میکنند مکرها و خدعه‌هائی را که شما بجای میآورید.»

و مثل آیه: وَ لَمَّا جَآءَتْ رُسُلُنَآ إِبْرَ'هِیمَ بِالْبُشْرَی قَالُوا إِنَّا مُهْلِکُوا أَهْلِ هَـذِهِ الْقَرْیَةِ. 

«و در وقتیکه رُسُل و فرستادگان ما برای ابراهیم بشارت آوردند، گفتند: ما هلاک کننده ساکنین این قریه میباشیم.»

و أجْنِحَة جمع جَناح است به معنای بال که پرنده برای پرواز دارد (و به منزله دست است برای انسان) و طائر میتواند با آن به آسمان پرواز کند و از آنجا به پائین بپرد، و از جائی به جائی طیران نماید.

بناءً علیهذا فرشتگان مجهّز به قوا و خصوصیّاتی هستند که مانند طائر و


پرنده که با بالهای خود حرکت میکند، آنها نیز با آن قوا و بالها از آسمان به زمین میآیند و سپس بالا میروند، و از جائی به جائی دگر منتقل میگردند.

و قرآن کریم آن را جَناح یعنی بال نامیده است، بجهت آنکه منظور و مقصود از بال که وصول به هدف است بر آن مترتّب است. و لازم نیست که مانند بال مرغ دارای پر و بدین خصوصیّت باشد؛ زیرا از اطلاق کلمه جناح بر آن، بیش از این بدست نمیآید. مانند کلمه عَرش و کُرسیّ و لَوح و قَلم و امثال آن که در قرآن بسیار است.

و معنای أُولِی أَجْنِحَةٍ مَّثْنَی وَ ثُلـٰـثَ وَ رُبَـٰـعَ آنست که: بعضی از اصناف آنها مجهّز به دو قوّه و نیرو از جانب حقّ هستند، و بعضی مجهّز به سه قوّه، و بعضی مجهّز به چهار قوّه. و اینکه بلافاصله به دنبال آن میگوید: یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ مَا یَشَآءُ بر حسب سیاق، مُشعر به اینست که بعضی از اصناف ملائکه بقدری که خداوند اراده کرده است، مجهّز به بیشتر از چهار قوّه هستند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد